اظهار نظر عجولانه

ساخت وبلاگ
دبیرستانی که بودم یکی از دوستام توی وبلاگش یه پست نوشته بود راجع به آرزوهای محالش. یادم نیست که خوم خوشم اومد یا اون پیشنهاد داد، به هر جهت منم همچین پستی نوشتم. فکر می کنم توی هارد کامپیوتر خونه فایلش سیو شده باشه. اما الان خونه نیستم، بودم هم اون کامپیوتر بعید میدونم دیگه روشن بشو باشه :دی خیلی حیف که ندارمش ولی بالاخره یه روز هارد اون کامپیوترو درمیارم. محض خاطر خاطرات راهنمایی و دبیرستان هم که شده. چند روز پیشا یادش افتادم. همشون رو یادم نیست. ولی فکر کنم دوست نداشتم سمپادی باشم. دوست داشتم اینترنت پرسرعت داشته باشم. دوست داشتم لپ تاپ داشته باشم. اح اظهار نظر عجولانه...ادامه مطلب
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : آرزوهای محال,آرزوهای محال من,آرزوهای محال پرهام ابراهیمی,آرزوهای محال شعر,آرزوي محال,آرزوی محال زانیار,آرزوی محال من,آرزوی محال شعر,آرزوی محال کامران مطیعی,ارزوی محال رمان, نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 13 آبان 1395 ساعت: 21:22

باز هم شروع می کنم به نوشتن.

باز هم انقدر آرامش دارم که میتونم خود واقعیم باشم.

خوش حالم. حس خوبی دارم. نسبت به خودم. اطرافم. و از همه مهم تر، آینده.

حسابی فکر کردم.

حسابی برنامه ریزی کردم.

و الان آمادم که به ادامه ی زندگیم بپردازم.

اظهار نظر عجولانه...
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : فردا شروع تازه باقی زندگیته, نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 88 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 10:58

حس و حال الانم رو با اوایلی که تازه اومده بودم مقایسه می کنم.
کلا باور نکردنیه. عمری که می گذره و من واقعا نمیدونم چجوری.
چهارسالی که خیلی الکی از دست رفتن. و امیدوارم بقیه ی زندگیم اینجوری نگذره.
نگاه کردن به اطراف این روزا واقعا ترسناک شده.
تختایی که خالی شدن. وسایلی که جمع شدن. و آدمهایی که میرن.
میرن و ما باز هم تنهاییم.
اظهار نظر عجولانه...
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 10:58

از بچگیام زیاد خاطره ای ندارم. هرچیزی هم که هست خیلی مبهمه. از بین اون چندتا خاطره ی مبهم بچگی، یکیشونو همیشه با خودم مرور می کنم.خیلی کوچیک بودم. توی آشپزخونه کنار فرگاز پیش مامانم ایستاده بودم. گفتم مامان پس من کی میرم مدرسه؟ مامانم گفت خیلی زود. یه چشم که بهم بزنی میری مدرسه.و من با اینکه میدونستم منظور مامانم از اصطلاحی که بکار برده چیه ولی هی چشمامو می بستمو باز میکردم و سوالمو تکرار میکردم.از اون زمان خیلی گذشته. من رفتم مدرسه. من رفتم دانشگاه. و الان که دانشگاهم تقریبا تموم شده یه سوال بزرگتر و مهم تر دارم. مامان پس من کی میرم سر کار؟!نه که بگم رفتم اظهار نظر عجولانه...ادامه مطلب
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : وات دو یو دو,وات دو يو دو,معنی وات دو یو دو,معنى وات دو يو دو, نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 132 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 10:58

همواره در طول تاریخ همینجوری بوده.وقتی میخوایم یه کاری رو انجام بدیم انقدر کشش میدیم که دیگه لحظات آخر هول هولکی فقط انجامش داده باشیم.بدین سان بنده که سه ماه وقت داشتم تا زبان بخونم ولی نخوندم. الان باید سریعا گزارش کارآموزیمو تحویل بدم و پروژه ام رو پیش ببرم.در حالیکه از چند وقت دیگه باید واسه کنکور هم بخونم.==> تبریک میگم. شما همه ی تابستون خودتون رو تلف کردید و الان گیر افتادید :|اینجاست که رویای زندگی یه خورده ساده تر به سراغ من میاد.لبنیات طبیعی باشه. خودت ماست بزنی بعد از ماستت دوغ درست کنی. با روش دشوار چکمه و گونی آبغوره بگیری. درخت سیب سبز فران اظهار نظر عجولانه...ادامه مطلب
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 125 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 10:58

دوازده سال مهرماه شروع همه ی زندگی بود.به لطف دانشگاه، چهارسال شهریورماه.و امسال برای اولین بار نه شهریور اتفاق خاصی بود و نه مهر. ولی من باز هم شروع یک سری از کارهام رو مهرماه قرار دادم.انسان عادت می کنه به یه سری چیزها.به این که همیشه از مهر شروع کنه. از شنبه شروع کنه. و امیدوارم که شروع کنه. و وای اگه که شروع نکنه...بین این حجم زیاد از کارهایی که باید انجام بدم، یاد گرفتم که الویت بندی کنم. یاد گرفتم که چی رو باید اول انجام بدم و تعیین کنم که چیزای دیگه رو کی انجام بدم. یاد گرفتم که بعضی وقتا مجبوری چند تا کار رو همزمان انجام بدی و مجبوری یاد بگیری که چطور اظهار نظر عجولانه...ادامه مطلب
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 102 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 10:58

من برای حرص خوردن آمدم، نی برای کاری کردن آمدم. #مولانای زمانه اگه بخوام از اولش تعریف می کنم، میشه از اونجایی که توی گروه دوستای دبیرستانم یکیشون گفت که فرندز رو تموم کرده. این شد که من از زیر کار در رو، تصمیم گرفتم برم فرندز ببینم. بعد از دیدن قسمت اولش به این نتیجه رسیدم که اگه بخوام به ترتیب ادامش بدم یه چیزی در حدود حداقل یک هفته درگیرم. پس رهاش کردم و تصمیم گرفتم امشبم رو یه جور دیگه به هدر بدم. این شد که رسیدم به دیدن قسمت های دانلود شده برنامه استیج و پاک کردن یکی یکیشون بعد از دیدن دوباره. بعد هم چشمم خورد به برنامه آکادمی گوگوش و تصمیم گرفتم همین اظهار نظر عجولانه...ادامه مطلب
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 93 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 10:58

اولش عصبانی بودم. فکر کردم باید جواب بدم وگرنه بعدا پشیمون میشم. حالا که یک روز ازش گذشته دیگه عصبانی نیستم. بنظرم می شد جواب نداد. جواب دادن من دردی رو دوا نکرد. این چیزیه که خیلی وقتا اتفاق میفته. مردم توی بیشتر شهرها و کشورها به افراد مهاجر دید خوبی ندارن. آدم ها برای رسیدن به وضعیت بهتر از روستا، شهر یا کشورشون مهاجرت می کنن، دوست دارن جای جدید پذیرفته بشن ولی خودشون افراد جدید رو نمی پذیرن. این طبیعت ماست. من هم اینجوریم. مثل اکثر بقیه ی آدما. امروز توی مترو نشسته بودم که یه خانومی گفت روی زمین شلوغ، زیر زمین شلوغ. چه خبره تهران انقدر شلوغه. هرکی پاشه اظهار نظر عجولانه...ادامه مطلب
ما را در سایت اظهار نظر عجولانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0gahnevis2 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 ساعت: 10:58